جدول جو
جدول جو

معنی شیب کوه - جستجوی لغت در جدول جو

شیب کوه
نام ناحیه ای است در جانب جنوبی شهر لار، و طرف جنوبی این ناحیه را دریای فارس فراگرفته است، درازای آن ازکهفرخان مغو تا مقام نخیلو 25 فرسخ و پهنا از ابوالعسکر تا چیرو هفت فرسخ است، (از فارسنامۀ ناصری)
از بلوکات ناحیۀ عباسی، طول 105 وعرض 42 کیلومتر، در جنوب شرقی لار واقع شده و مرکز آن بندر چارک است و 36 قریه دارد، (یادداشت مؤلف)
نام ناحیه ای است در رامجرد فارس و در جنوب آن شهر واقع گشته است، (از فارسنامۀ ناصری)
نام ناحیه ای است در فسا به فارس در میانۀ جنوب و مشرق آن شهر، (از فارسنامۀ ناصری)
نام ناحیه ای است در کوه کیلویۀ فارس، (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کوه بزرگ، بزرگترین و مرتفعترین کوهها،
- امثال:
پشتش بشاه کوه است، پشتیبانی قوی داشتن، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
مکنی به ابوحارث و ملقب به ملک المجاهدین یا ملک منصور بن شاذی بن مردان عم صلاح الدین ایوبی حکمران حمص (از 581 هجری قمری)، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
قلۀ مهم کوههای غربی یزد، به ارتفاع 3660 گز، (از جغرافیای طبیعی کیهان)، نام کوهی به یزد، (یادداشت مؤلف)، کوهی است در جنوب غربی یزد که قلۀ آن 4075 گز ارتفاع دارد، وجود همین کوه سبب شده است که در کنار دشتی سوزان و بی آب و علف، یزد و اطراف آن آب و هوایی بسیار خنک و مطبوع داشته باشد، (از فرهنگ فارسی معین)
دهی است از بخش رودبار شهرستان رشت، سکنۀ آن 812 تن، آب آن از چشمه های محلی، حمام و سه باب دکان دارد و روی ارتفاعات (4هزارگزی) آن آثار دو قلعۀ خرابۀ قدیمی به نام کول و چهل گزچال دیده می شود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)، نام کوهی میان رودبار و رشت، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
دهی از دهستان جلگه زوزن است که در بخش خواف شهرستان تربت حیدریه واقع است و 542 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از کوههای غرب ایران در کرمانشاهان که در سرحد ایران و عراق قرار گرفته است، (جغرافیای غرب ایران ص 95 و 27)، کوهی است در جنوب غربی ولایت اسپاهان، (یادداشت مؤلف)
دهی از دهستان تمین بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان، دارای 150 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و ذرت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نام دو ده از دیه های واقعدر جنوب استرآباد که به شاه کوه بالا و پائین معروفند، (رابینو ترجمه فارسی ص 169 بخش انگلیسی ص 137)
دهی از دهستان برزاوند شهرستان اردستان، دارای 45 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(عَ دِ شَ)
دهی است از دهستان شیب کوه (زاهدان) بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در 32 هزارگزی جنوب خاوری فسا. ناحیه ای است دامنه و دارای آب و هوای معتدل و مالاریائی، و 70 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و پنبه است. اهالی به زراعت اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان قالی بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
به عیب کوشنده. آنکه در راه عیب کوشد. کوشنده بر معایب. مبرم بر خطا و نقص:
هرکه سخن نشنود از عیب پوش
خود شود اندر حق خود عیب کوش.
امیرخسرو دهلوی.
بر من رسواشدۀ عیب کوش
عیب تو پوشی که توئی عیب پوش.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بمعنی زین کوده است که قرپوس زین اسب باشد، (برهان)، زین کوهه، (ناظم الاطباء)، رجوع به زین کوده و زین کوهه شود
لغت نامه دهخدا
محلی در جنوب دهک بلوچستان
لغت نامه دهخدا
(شِ)
مقابل پشت کوه. قسمت قدامی کوه. آن سوی کوه که برابر باشد، نزدیک کوه و در دامنۀ آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از زین کوه
تصویر زین کوه
برآمدگی جلو و عقب زین (اسب) قربوس زین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب کور
تصویر شب کور
آنکه در شب جائی را نبیند
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیک کوه و قرب دامنه آن، قسمت قدامی کوه ظن سوی کوه که برابر باشد مقابل پشت کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب کور
تصویر شب کور
کسی که شب جایی را نبیند، خفاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یخ کوه
تصویر یخ کوه
آیس برگ
فرهنگ واژه فارسی سره
روستایی از توابع رامسر، پایین کوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلاردشت در حوزه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
توله ی شیر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی